هفته سی ام
سلام عزیزکم. خوبی پسرطلا ؟ خوش میگذره ؟ هر هفته که میام سر بهت میزنم از هفته قبلش خوشحال ترم. چون کم کم میتونم توی بغلم ببینمت. گل پسرم دیشب بابایی معده اش به هم ریخته بود و حسابی حالش بد بود. ساعت یک شب بود که سه تایی (از الان تو هم حسابی ) با هم رفتیم بیمارستان و یه سرم به باباییت وصل کردن و چند تا آمپول. طفلکی خیلی اذیت شد. منم حسابی خسته بودم اما ترجیح دادم خودم ببرمش . اگه دلگرمی های تو نبود نمیدونستم میتونم دوام بیارم یا نه. اینقدر اونجا ورجه وورجه کردی ! شیطون میخواستی ثابت کنی یه مرد کنارمه؟؟؟؟؟؟؟؟ و اما تغییر و تحول های شما توی هفته سی ام : اندازه ك...
نویسنده :
مامان طلا
19:46